۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

كاظم فريديان

این جزو مرام کوهنوردان می باشد که با تنوع سلایق مختلف و گاها اختلافهایی که باهمدیگر دارند ، در لحظات سخت و دشوار در زندگی و کوه پشتیبان ویاریگرهمدیگر دراین خانواده بزرگ باشند. دیدن آقای فریدیان که بعنوان اولین ایرانی فاتح قله ی سرسخت K2 ، که اکنون ظاهرابه جرم فیلم برداری از اعتراضات مردمی در جایگاه متهمین به آشوب در دادگاه قرار گرفته است ، از لحظه های تلخ وناراحت کننده زندگیم می باشد.


لذا ضمن اعتراض به این دستگیری های گسترده ، پروژه ی اعتراف گیری و جوسازی های رسانه ای وفضای رعب ، وحشت و امنیتی که توسط مدعیان حق و عدالت ایجاد شده است ، خواستار آزادی فعالان سیاسی و نیز کوهنورد خوب کشورمان آقای فریدیان از طریق مجاری قانونی می باشیم.

در این رابطه :

- وبلاگ آناپورنا

-وبلاگ کلاغها ( فرامرز نصیری )

- وبلاگ آرام کوه

-وبلاگ آزاد کوه






تصنیف آواز آتش ، جدید ترین اجرای استاد محمد رضا شجریان می باشد .سروده ای از فریدون مشیری با کار مشترک شجریان و درخشانی ، که به یقین همچون سروده های ملی ایران مانند مرغ سحر ، در حافظه ی مردمان نیک نهاد این آب وخاک به نیکی باقی خواهد ماند. توضیحات آقای مهاجرانی در وبلاگ خوبشان ، مکتوب ، را به شرح زیر می خوانید:

"آواز آتش" بی تردید در تاریخ مبارزه در راه آزادی و استقامت در برابر استبداد دینی به مثابه یک سند ماندگار ملی باقی می ماند. مثل مرغ سحر؛ از این پس در همه ی کنسرت ها از شجریان خواهند خواست که آواز آتش را بخواند، تا ملت ایران راه را گم نکند. شجریان هم با سخنش و هم رفتارش و اکنون با آوازش تبدیل به نماد هنری و فرهنگی ملت بزرگ ایران و نهضت سبز شده است.
سرود سبز او اگر دلی را تکان ندهد و جانی را بر نیاشوبد،آن کدام دل و کدامین جان است
؟

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل -دلی لبریزِ مهر تو-
تو ای با دوستی دشمن.

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

برادر! گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.

تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست
ولی حق را -برادر جان-
به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست...

اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار..

- صدای محمدرضا شجریان؛ شعر فریدون مشیری

این تصنیف را که به صورت تک اثر ارائه شده است را می توانید از سایت نغمه های ماندگار دانلود کنید.